نه افراط نه تفریط!!!!!
اینجا یعنی لحظه لحظه های انتظار برای پایان......
تا آنجائیکه یادم می یاد همیشه آرزو می کردم یک روزی دانشجو بشم و مایه افتخار جامعه.اما حالا آرزو می کنم کاش هیچوقت بزرگ نمی شدم و عنوان دانشجو نمی گرفتم.می پرسید چرا؟
دانشگاه مکانی است برای علم آموزی،برای تحقیق و تفحص،جائیکه انسان بتونه بی هیچ دغدغه ای استعدادهایش رو پرورش بده و .....شایددریک کلام بگویم دانشگاه جای مقدسی است ....
اما افسوس اینجا هیچ نشانی از دانشگاه نیست.اساتیدی کم تجربه که شاید تنهاهدفشان از تدریس حقوق ماهیانه باشد نه علم اموزی و .... دانشگاهی سرشار از نقص و ایراد....شاید روزی باشه که 4 _5 ساعت زیر گرما و
سرما توی دانشگاه بیکاری و حتی یه جائی برای نشستن پیدا نمی کنی.وقتی میری سر کلاس اینقدر خسته ای که هیچی از این تدریسهای دست و پا شکسته نمی فهمی...خستگی از یک طرف،فشار درسها از یک طرف،و سرانجام صداهای ناهنجار کلاس از طرفی دیگر.فکرشو بکن یکی با موبایلش بازی می کنه،یکی یواشکی حرف می زنه و یکی دیگه مدام خودکارشو می زنه به صندلی ،جامدادیشو می ندازه اینور و اونور،یکی وسایل دوستشو از سر شوخی پنهون می کنه و تو پریشان و مصطرب به محیط اطرافت خیره شدی.عده ای پشت درهای بسته از پنجره های کلاس چنان محو تماشای داخل کلاس هستند که گوئی کلاس آکواریوم هست و دانشجوها ماهی های داخل آکواریوم.علاوه بر این همه شلوغی و صداهای ناهجار رفتار خیلی ها رو هم باید تحمل کنی.یکی به همه امر و نهی می کنه یکی مدام خودنمائی می کنه.عده ای مدام ساز مخالف می زنندخلاصه همه اینها یعنی دانشگاه و دانشجوئی.
و اما عده ای مثل من باید تو مینی بوس هم از بوی مطبوع سیگار سر درد بگیرندو خلاصه تا دلتون بخواد از مزایای دانشگاه بهره ببرند.
می دونم شاید پست خوبی نباشه ولی عده ای اعصابشون خیلی ضعیف و دیگه تحمل صداهای ناهنجار سر کلاسو ندارند.تو هر کاری باید حد تعادل و رعایت کرد نه افراط نه تفریط.
خنده خوبه اما به جای خود.بازیگوشی سر کلاس یه حد و اندازه ای داره.اما این روزها هیشکی مراعات بقیه رو نمی کنه وگرنه این همه شلوغی و رفتار های ناپسند چه دلیلی می تونه داشته باشه؟؟؟گرما و سوناهای خشک مینی بوس ها به اندازه کافی اعصابمونو بهم ریخته بیشتر از این داغونش نکنید.
من قصد توهین به کسی رو ندارم ولی معتقدم انسان بعضی وقتها باید انتقاد کنه و عده ای باید انتقاد پذیر باشند و به رفتارهای خود کمی بیشتر بیندیشند.
کاری نکنند که یکی مثل من مدام انتظار لحظه پایانی کلاس رو بکشند چون نشستن در کلاس برابری میکنه با اتلاف عمر.و شاید کلافه بودن و عصبانیت از این همه شلوغی و سر و صدای بیخودی و نابجا.
با آرزوی موفقیت و کامیابی برای تک تک دوستان.