C++جزوه

دوستان جزوه درس ++C توسط استاد چوداري تهيه و به دانشجويان فرستاده شد. به گفته ايشان اگر اشتباهي در اين جزوه بود به ايميل استاد آن را گزارش كنند. باز هم با تشكر از آقاي چوداري...

 

اين جزوه بصورت فايل PDF است و به نظر بسيار كامل و زيبا تدوين شده است، ما هم اين جزوه را درون گروه قرار داديم تا دوستاني كه مي خواهند بتوانند آن را دانلود كنند.

اين فايل با نام C++1.pdf در گروه در دسترس شماست

 

ایجاد گروه در گوگل بهتر است

دوستان بعلت اينكه خبرنامه از محدوديت هايي برخوردار بود، ترجيح دادم يك گروه در google بسازم و از همگي دعوت كنم در اونجا عضو بشن اين كار چندين مزايا دارد:

اولا : بعنوان يك دانشجوي كامپيوتر هميشه به ياد خواهيم داشت كه بايد روزانه ميل هاي خود را چك كنيم! و راه ارتباطي در اينترنت تنها چت و ياهو مسنجر نيست

دوم: با استفاده از گروه ها و عضويت در آن ها آشنا مي شويم

سوم: بسياري از فايل ها، بحث ها، و اخبار را در معرض نمايش عموم نمي گذاريم

چهارم: بالاخره معلوم ميشه چرا ۱۰۰ تا بازديد ۲ تا نظر داره!!

در آخر از همه ي اون هايي كه در خبرنامه عضو شدند عذر خواهي مي كنم، من دعوت نامه گوگل را به ايميل هايتان ارسال مي كنم. اميدوارم دوستان بتوانند به راحتي عضو شوند.

*در مورد اين ايده لطفا نظرات خود را از من دريغ نكنيد، با تشكر از همه شما عزيزان

 

جزوه اسمبلي بهمراه نمونه سوال

 

الحق كه بي انصاف نيست استاد چوداري بعنوان استاد اول در نظر سنجي بالاترين راي را آوردند و بعنوان مدير گروه رشته كامپيوتر برگزيده شده اند، من بعنوان يك دانشجو زحمات همه جانبه اين استاد را در راستاي خدمات آموزشي و همچنين...

ادامه نوشته

استاد نمونه

مهلت نظر سنجي استاد نمونه به پايان رسيد و با وجود تمام خطاهايي كه در سيستم آمار گيري اين ابزار وجود دارد، اما كم و بيش آنچه بايد بگويد را گفته است و نيازي به توضيح ندارد:

 

 

دوستان توجه كنيد كه با پايان اين نظر سنجي، يك نظر سنجي جديد نيز ايجاد شده كه از همه ي شما دعوت مي كنم راي خود را به صندوق ها بياندازيد.... از توجه و صميميت شما سپاس گزارم

سوگ اسكو به روايت صدا و تصوير

اين هم گزارش گروه ۴-۱+۵! از يكي از شب هاي عزاداري در اسكو...

در دماي ۱۳- درجه مردم اسكو حماسه سازي كردن، جوانان بيكار، معتقد و دم بخت همگي به خيابان ها ريخته بودند و يكصدا شاه حسين، واه حسين مي كردند كه البته وقتي از دور مي شنويد با عبارت فرانسوي "شاخسين واخسين!" مواجه مي شويد. اسكو چقدر آدم داشت و ما نمي دونستيم، خانواده ها درون ماشين، پسرها درون دسته ها و دخترها كنار پياده رو چهره ي جديدي از اسكو را به نمايش گذاشته بودند. نمي دونم در اين ايام عزيز چندتا از دختر پسرهاي مشتاق موفق شدند كه به يديگر پيشنهاد بدهند ولي امشب بياد آن جمله ي معروف افتادم كه:

اين محرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است.

 

و واقعا كه حسابي زنده بود....

 

براي ديدن عكس ها و دانلود گزارش صوتي مركز خبري به ادامه مطلب برويد...

(عكس ها از ني ني)

ادامه نوشته

تاریخ امتحانات

اعلام تاريخ برگزاري امتحانات لغو شده از تاريخ ۲۲/۱۰/۸۶الي۳۰/۱۰/۸۶
 
 
تاريخ امتحانات برگزار نشده
                                   22/10/86======>14/11/86 
                                   23/10/86======> 15/11/86 
                                   24/10/86======> 16/11/86  
                                   25/10/86======> 17/11/86 
                                   26/10/86======> 18/11/86  
                                   27/10/86======> 19/11/86 
                                   30/10/86 ======> 20/11/86   
    توضيح اينكه : ساعت برگزاري امتحانات مطابق با زمانبندي قبلي  مي باشد.
 
برگرفته از سایت دانشگاه

دانشگاه بي صاحب

استاد گرامي!


چرا؟ آخه بگو چرا؟
چرا شما طبق سرفصلي كه خودتان ارائه مي كنيد، تا آخر ترم سه فصل كمتر درس مي دهيد و تازه آخرش هم پنج صفحه سوال حل شده به دانشجو مي دهيد كه براي امتحان پاياني تنها همين سوالات را بخوانند؟ آن هم براي درس به اين مهمي كه هنوز كه هنوزه ما مجبوريم به عقب بازگرديم و عناويني را كه شما تدريس نكرديد، مجددا بخوانيم؟ آخه كه چي بشود؟


شما هم حداقل مثل اون استادي عمل كنيد كه بسيار راحت طلبانه فرمودند من درس نمي دهم و نمرات آخر ترم را بصورت رندم!! بين دانشجويان پخش ميكنم، اينطوري خيلي سنگين تر هستي! شما حتي به دانشجو زحمت حل سوالاتي را كه بايد امتحان بدهد را نمي دهيد، خودتان را مسخره كرده اي يا ما را؟ چرا استاد درس هاي بي خاصيت عمومي ديگري مثل انديشه و ادبيات و تنظيم نمي شويد؟ فقط به فكر فيش حقوقيتان هستيد؟


يا شما استاد گرامي، به دانشجويي كه در برگه امتحاني تنها هفتاد و پنج صدم از بيست نمره را نوشته، نمره ده مي دهيد، فكر نمي كنيد اين دانشجو فردا مي خواهد مباحث دوگانه و سه گانه ي اين جور مسائل را حل كند؟ در صورتي كه از پاسخ گويي به يگانه ي آن هم عاجز است. معرفت، بامرام، BATMAN، فردين... اين دوستي، دوستي خاله خرسست!


يا شما بهلول دهر، بانوي تراز اول اسكو، هميلتن، اويلري، كه بعضا در حل برخي مسائل طرح شده توسط خودتان در مي مانيد، هيچ مي دانيد چه سر فصل هايي را تدريس نكرديد؟ هيچ مي دانيد تمام درسي كه داديد مي بايست همراه با برنامه نويسي مي بود؟ اصلا مي دانيد دكمه reset كامپيوتر كجاست؟ از بستگان دكتر هستيد به جاي خود، چرا سطح علمي دانشگاه را پايين مي آوريد؟


يا چرا دانشگاه مشاور گروه ندارد؟ و گروه آموزشي و مسئولان پاسخگو بطور پيش فرض با دانشجو دعوا دارند؟


اين ها و خيلي ناگفته هاي ديگر، همه سوالات بي جوابي بود كه در طول سه ترم همچنان بي جواب مانده است.

شما چه جوابي براي اين سوالات داريد؟؟


اين هم عكس هنري ترم:

نام اثر: خر ترب فروش

محل عكس: ميدان فردوسي (سبزه ميدان سابق)

عكاس: ني ني

 

 

نوشته شده توسط: Axor Ft. NiNi

قسمت يك پنجره


هر چند از اين دوري چشمان قشنگت گله داريم
تا لحظه اي كه بيايي ، من و دل حوصله داريم


گفتي من و تو قسمت يك پنجره باشيم ، قبول است
هر چند يه اندازه پرواز قفس فاصله داريم


يادت نرفته است عزيزم ، كه اگر دردسري است
از خنده آن روز ، از آن كوچه از آن يك " بله " داريم

 
ديگر همه را گردن اين قسمت و تقدير نينداز
تقدير كدام است ببين ما خودمان مسئله داريم


عيب از خودمان نيست كه تا پاي قراري به ميان است
هي صحبت كمبود زمان مي شود و مشغله داريم

 

 

ما خاك بر سران فراموش مانده ايم
در زير خاك حوصله خاموش مانده ايم


بند طلسم حادثه سنگين ، عبور سخت
تا كي رسد ز راه كسي گوش مانده ايم


شيران بيشه هاي صلابت ولي به بند
در انتظار معجزه ي موش مانده ايم

ما زخم خوردگان فريبيم از پدر
سهراب بي گناه در آغوش مانده ايم


سودابه ها محارم كاووس ها شدند
ما در كنار نعش سياووش مانده ايم

اينجا خروس عاطفه را سر بريده اند
ما در سكوت محض سيه پوش مانده ايم

 

شاعر : محمد سلمانی

شايعه نيست

 

دوستان آخرين خبر رسيده و موثق از يليخاني بدين قرار است:

 

امتحاناتي كه در ماه دي بود لغو و به بعد از آخرين امتحان موكول شد، و امتحانات از ۱بهمن درجاي خود باقي است.

 

نكته: دوستان گمان نكنيد كه وقت براي عياشي و خوش گذراني داريد، طبق تحقيق از چنديدن دانشگاه آزاد، تمام امتحانات در انتها بصورت پشت سر هم قرار مي گيرند و ديگر وقتي براي مرور ندارند!! كه اين واقعا يك فاجعه است...

اطلاعیه وزارت علوم

طی شایعاتی مبنی بر موکول شدن کلیه امتحانات دانشگاه آزاد به ۱ بهمن مدير كل روابط عمومي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري با رد تعطيلي يك هفته‌اي دانشگاهها اعلام کرد :

تصميم‌گيري درباره تعطيلي دانشگاه يا تغيير تاريخ امتحانات بر عهده خود دانشگاههاست

از نظر وزارت علوم، كليه امتحانات دانشگاههاي كشور داير است مگر آنكه خود دانشگاهها با نظر استانداري تاريخ برگزاري امتحانات را به تعويق بيندازند.

وي تصريح كرد: در اين زمينه كليه دانشجويان بايد جهت اطلاع از تغييرات احتمالي برنامه امتحاني بايد به دانشگاه خود مراجعه و يا تماس حاصل كنند.

وي با تاكيد بر اينكه امتحانات كليه دانشگاه‌ها در روزهاي 27 و 30 دي ماه لغو شده است،‌ گفت: با توجه به اهميت حضور عموم دانشجويان و دانشگاهيان در مراسم عزاداري حضرت اباعبدالله الحسين(ع) و به منظور رفع موانع احتمالي بر سر راه كسب فيوضات معنوي عزاداري ايام تاسوعا و عاشورا، برنامة امتحانات پايان نيمسال اول 87-86 بايد به گونه‌اي تنظيم شود كه در روزهاي هشتم و يازدهم ماه محرم برابر با بيست و هفتم و سي‌ام دي ماه جاري دانشجويان هيچگونه امتحاني نداشته باشند.

--> طبق آخرین تماس با یلیخانی تمام امتحانات حتی ساختمان داده در زمان تعیین شده برگزار خواهد شد

برگرفته شده از isna

با آرزوی موفقیت برای تمام همکلاسی های عزیز در امتحانات پایان ترم 

 امیدوارم از این تعطیلات نهایت استفاده رو بکنید تا روند هرمی تعداد دانشجویان در ترم های بعدی کمتر بشه .

محرم یعنی انتظار رویش نسیان در سرزمین مرداب!

تاریخ را خوانده ام اما تو را چگونه بخوانم که هیچ کس تو را ننوشته است؟کدام چشمی است که بزرگیت را تواند دید ؟خورشید،خورشید را می بیند.مثل علی،مثل رسول خدا،تو می مانی حتی وقتی که پائیز دلت را به دار آویخت!تیر باران کرد!تو ایستاده ای که ایستادن رسم همیشه مردان است.

بودن حماسه نیست ،رفتن حماسه است و چگونه رفتن حماسه ای دیگر.رسول خدا خوب می  دانست که بر پیشانی کدام ستاره بوسه می زند و خوب می دانست که کدامین درخت را بر دوش می کشد.وقتی که بر فراز نیزه صعود کردی،آفتاب خجل شد و اقیانوس به گل نشست.افسوس کوفیان نمی دانستند بهشت را به کدامین متاع می فروشند. وتو می دانستی که بهشت از خاک کربلا می دوید نیز از زلال جاری فرات.بهاری نو تکرار کسل کنندۀ پائیز است و پائیز بی تو تکرار بیهودگی در زمان.

ای کاش می توانستم با تو باشم با تو و ۷۲ ستاره.اما تا بودن هزار هزار فرسنگ فاصله است و من هنوز نیستم.باشد که باشم.

از یزید می گویم که هر واژه ای حتی نفرت مقدس تر از آن است که برای او به زبان آید.

سپیدی کلام صبح را مگر می توان با سیاهی شب آراست.می خواهم از تو بگویم و تو را بسزایم و با قداست کلام تو شعرم را آذین می بندم.

قاموس اندیشه ام ماه تو را این گونه معنا می کند :محرم یعنی رسالت انسان،محرم یعنی انتظار رویش نسیان در سرزمین مرداب،محرم یعنی روشنائی و عشق یعنی نزول سوره پرواز ،یعنی قرآن.ابراهیم به میان آتش رفت و تو آتش را نوشیدی تو حقیقتی ،تشنگی را تنها می توان با تو معنا کرد تشنگی از دهان تو پیداست.ای حسین !ای شراره ایمان!ای سالار شهیدان!ای معلم انسان امشب من از حقارت خود می گویم نه از شهادت تو.

در عزای بودن خود بر تن سیاه می پوشم.اما ای حماسۀ طوفان!پرچمی که بر افراشتی هنوز در دست است و من می دانم که بیرق سرخ شهادت تنها سلاح است. 

فتيله تعطيله

بنا بر اخبار رسيده

فردا چهارشنبه ۱۹دي و پنجشنبه ۲۰ دي بعلت سرماي وحشتناك تعطيل مي باشد.

 

پس كلاس ساختمان داده پيچيده شده و انشالله در روز امتحان تا همان جايي كه درس داده شده امتحان مي دهيم...(و هرگونه كلاسي كه بعدا گذاشته شود را قبول نمي كنيم) 

بخشنامه وزارت علوم در آستانه ايام سوگواري

در آستانه ايام سوگواري سالار شهيدان
وزارت علوم در بخشنامه‌اي به دانشگاه‌ها:

بيست و هفتم و سي ام دي ماه جاري دانشجويان هيچگونه امتحاني نداشته باشند

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: آموزشي


وزارت علوم در بخشنامه‌اي به دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالي كشور تصريح كرد: برنامه امتحانات پايان نيمسال اول ‌٨٧-86 به گونه‌اي تنظيم شود كه در بيست و هفتم و سي ام دي ماه جاري دانشجويان هيچگونه امتحاني نداشته باشند.


به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، در بخش‌نامه معاونت آموزشي وزارت علوم خطاب به دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالي كشور آمده است:« نظر به اهميت حضور عموم دانشجويان و دانشگاهيان در مراسم پرفيض عزاداري سرور و سالار شهيدان حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) و به منظور رفع موانع احتمالي بر سر راه كسب فيوضات معنوي عزاداري ايام تاسوعا و عاشورا، مقتضي است دستور فرماييد برنامه امتحانات پايان نيمسال اول ‌٨٧-86 به گونه‌اي تنظيم شود كه در روزهاي هشتم و يازدهم ماه محرم برابر با بيست و هفتم و سي ام دي ماه جاري دانشجويان هيچگونه امتحاني نداشته باشند.


برهمين اساس در صورتي كه پيش از اين برنامه امتحاني پايان نيمسال اول آن دانشگاه / موسسه تنظيم شده،‌ لازم است نسبت به تغيير تاريخ امتحان يا امتحانات پيش بيني شده در روزهاي موصوف اقدام لازم معمول دارند. »

 

با تشكر از: علي

برگرفته از سايت: ايسنا

علمی

يه مطلب جالب تو اينترنت ديدم اميدوارم خواهران و برادران درس خون هم خوششون بياد يه مطلب براي بالا بردن سرعت دانلود و باز كردن صفخه در اينترنت:

 استفاده از 100% پهنای باند اینترنت در ویندوز ایکس پی:

در ویندوز XP در حالت پیش فرض Packet Scheduler ، سیستم را به 20 درصد از پهنای باند یک اتصال به اینترنت محدود می کند. یعنی اگر شما این تنظیمات را تغییر ندهید تنها قادرید از 20 درصد از پهنای باند اتصالتان به اینترنت بهره ببرید. برای این که بتوانید از 100 درصد پهنای باندتان استفاده کنید مراحل زیر را انجام دهید:

1- Run را از منوی Start اجرا کنید.
2- در Run عبارت gpedit.msc را تایپ کرده و OK را کلیک کنید.
3- منتظر بمانید تا Group Policy اجرا شود.
4- در بخش Local Computer Policy و در زیر Computer Configuration گزینه Administrative Templates را گسترش دهید (این کار را با کلیک بر روی علامت + کنار آن انجام دهید).
5- در لیست باز شده گزینه Network را نیز گسترش دهید.
6- حال در این لیست QoS Packet Scheduler را انتخاب کنید.
7- به گزینه هایی که در سمت راست ظاهر می شوند دقت کنید.
8- بر روی Limit reservable bandwith کلیک راست کرده و Properties را کلیک کنید.
9- پس از اینکه پنجره Limit reservable bandwith Properties باز شد در برگه Setting و در زیر Limit reservable bandwith گزینه Enabled را انتخاب کنید.
10- مشاهده می کنید که با انتخاب آن در روبروی Bandwidth Limit مقدار پیش فرض آن یعنی 20 درصد به نمایش در می آید.
11- به جای عدد 2۰ ٬ مقدار صفر(0) را تایپ کرده و OK را کلیک کنید.
12- حال به Connection ی که بوسیله آن به اینترنت وصل می شوید رفته و بر روی دکمه Properties کلیک کنید.
13- به برگه Networking بروید و دقت کنید که QoS Packet Scheduler فعال باشد(تیک کنار آن فعال باشد).
14- این پنجره را OK کنید.
15- کامپیوتر خود را Restart کنید

ایام زجر نزدیک است

آخرين اخبار اينارو ميگه:

 

* به رغم تمام ناملايمتي هاي استاد آمار، كلاس روز ۵شنبه تشكيل نمي شود

 

* جابجايي و تعويض تاريخ امتحانات از نظر واحد آموزش امكان پذير نيست و تمامي امتحانات سر جاي خود باقي هستند مخصوصا ساختمان داده

 

* موضوع پروژه ي درس اسمبلي تا آخر همين هفته مهلت دارد تا به ايميل استاد فرستاده شود

akhosroshahi@gmail.com

آخرين اخبار تا امتحانات را در همين پست خواهيم ديد...

* دوستان در راستاي انتخاب آقاي فرشاد كاف بعنوان فرد مصاحبه شونده در نشريه دانشگاه، اگر سوال خاصي مد نظر شماست كه دوست داريد از ايشان پرسيده شود لطفا آن را در قسمت نظرات بنويسيد

شكايت

تا كي بايد منفي بگيريم، تا كي تحقير بشويم بخاطر عده اي اندك؟ اين عناويني بود كه بوضوح مي شد در كلاس درس امروز دانشجويان كامپيوتر مشاهده كرد و شايد هم بدتر از اين ها. اما...

من هم موافقم! بنظر من بايد همگي جمع بشويم و اونهايي كه نظم كلاس رو بهم مي زنند و مانع درس خواندن عده اي مشتاق به تحصيل! هستند رو به واحد آموزش و يا حتي حراست دانشگاه (اگه داشت!) اطلاع بدهيم تا بدين وسيله بي كفايتي و بي دست و پايي استاد را هرچه بيشتر به نمايش بگذاريم!. تنها راه براي اينكه نشان دهيم استادي آن قدر جربزه ندارد تا كلاس را اداره كند همين است كه دانشجوها را به جان يكديگر بياندازيم تا هم دانشجوها اتحاد خودشون رو از دست بدهند و هم استاد بي كفايت، بار مسئوليت را از شانه ي خود خالي كند. بنظر من حتي مي توانيم پيشنهاد كنيم دانشجويان زين پس بهمراه خود چوب و چماق و قمه نيز بهمراه داشته باشند تا اگر خداي نكرده دانشجويي خلاف ميل دانشجوي ديگر رفتار كرد حسابي آن دانشجوي خاطي را فرهنگيخته كنيم و به او جوري ادب و فرهنگ دانشگاه را بياموزيم كه تا مدت ها جايش روي اندام نازنينش باقي بماند، و يا بصورت گروهي (مخالفين و موافقين) در محوطه باز دانشگاه به دعوا بپردازند.

استاد گرانقدر سياست شما همان سياستي است كه هم اكنون بر مملكت ما جاريست و هيچ كس به خود اجازه نمي دهد كه مقصر اصلي را بيابد و همگي به جان يكديگر مي افتند، اگر راننده تاكسي بنزين ندارد، پدر مسافر را در مي آورد، اگر مسافر پول خريد ميوه ندارد فحشش را به ميوه فروش مي دهد... كلاسي كه شما در دست داريد كلاس مهدكودك يا دبستان نيست كه با منفي و مثبت يا تهديد اداره شود، اگر هم حسابي برده مي شود فقط به اين علت است كه اينجا اسكو است و ماهم دانشجويان دانشگاه اسكو... پس به جاي اينكه سعي كنيد فضاي دوستانه دانشجويان را برهم بزنيد، شيوه ي تدريس خود را اصلاح كنيد و هر كس را به خاطر گناه خود مجازات كنيد. البته مي دانم كه سر منشا تفكر شما از همان مثال هاي معروف ناشي مي شود كه، اگر افرادي گناه كار در قومي موجود باشند تمام آن قوم مورد عذاب و كيفر الهي قرار مي گيرند، بله بخاطر همين دورانديشي است كه بايد زد، بايد اعدام كرد، و بايد كشت.... من باز هم موافقم، به نظر من بايد دانشجو سايه ي دانشجوي ديگر را با تير بزند، دانشجويان بايد از يكديگر متنفر باشند تا احيانا فكر واحدي تشكيل ندهند، و من موافقم كه دانشجوي خاطي را بايد به آموزش معرفي كنيم... پس بلادرنگ دست بقلم شويد تا حكم قاطع اخراج دانشجويان بي نظم را امضا كنيم... حكم عقب ماندگي... حكم بي تمدني...   

سال 2008 ميلادي مبارك

 

به اين وسيله سال نوي ميلادي رو به همه ي مسيحيان عزيز تبريك مي گويم، صد سال به اين سال ها ...

hApPY NeW YeAR --~~2oo8 ~~~--

فرهاد شیطنت نکن!!

 

چند روزی گروه 1+5 در مرکز ستاد خبری حضور نخواهد داشت و از دوستانی که در مرکز اخبار قرار می گیرند خواشمندیم ما را از آخرین اخبار بی خبر نگذارند، متشکریم.

اما آخرین اخبار حاکی از عروسی و شیرینی است!، در پی نمونه شدن فرهاد خان، اتفاقات دوست داشتنی زیادی در حال رخداد است از جمله اینکه بنظر نمی آید ایشان قصد داشته باشد کسی در این درس روفوزه بشود و پشت سر هم آوانس می دهد. البته فرهاد خان بعد از دیدن نظر سنجی ای که پیرامون ایشون انجام گرفت، حتما نظرشان عوض می شود.. فرهاد خان علت ضعیف بودن دانشجویان را در این درس تمرین کم آنها دانست و گوشزد کرد اگر تمرین کردن واقعی را می خواهید ببینید، اینجانب (خود فرهاد) حاضرم فیلمی از خودم منتشر کنم تا شما بفهمید درس خوندن یعنی چی؟!. منتقدان ضمن نکوهیده دانستن این عمل قبیه و غیر خانوادگی، حدس زدن موارد زیر در این فیلم مستهجن دیده بشود:

-          فرهاد خان و یکدست زیرشلواری گلدار که گهگاهی به بهانه ی خاریدن پا آن را از حد مجاز بالا تر می برد

-          یک اتاق فرش شده بهمراه پشتی و مخده که جلوی پشتی ها، گلیمی نقش ترنج قرار گرفته (این گلیم را سازمان آموزش عالی کشور به ایشان جایزه دادند). در وسط اتاق چند استکان چای نیمه خورده و بیسکویت ساقه طلایی که با خشونت پخش اتاق شده است.

-          روی تاقچه اتاق، جانماز بهمراه سجاده ی منجوق دوزی شده ای صورتی رنگ و یک عدد بورس پلاستیکی و آینه شمعدان، که متعلق به دوره "نن جون" (مادر فرهاد خان) است. "نن جون" قول دادند اگر فرهاد گل پسر هم بالاخره سرو سامونی بگیرد همین آینه شمعدان را به او بدهد تا فرهاد خان آنها را با خود به خونه ی بخت ببرد.

-          فرهاد خان با یک عدد زیر پیراهن زرد به روی جزوات و کتاب های درسی خم شده و ناگهان حرکات عجیبی از خود که بی شبیه به "break dance" نیست ، ارائه می دهد. آگاهان توضیح می دهند این حرکات از انجا ناشی می شود که فرهاد خان در حل مسئله به تحلیل گره و مش رسیده و احیانا جریانی از یک شاخه در حال عبور است.

-          انتظار داریم در پلان های غیر درسی این فیلم، فرهاد خان را ببینیم که لبخند زنان رو به دوربین قلیان می کشد و "نن جون" قربان صدقه کنان برای او چای می آورد... اووو منی گوربان.... تی بلا می سر... و فرهاد خان خود را لوس می کند و همینطور که فرق موهایش را با دست بازتر می کند برای جلب رضایت بیشتر، کمی هم خود را به در و دیوار بکشد و نگاهای تنازی به دوربین بیاندازد.

ضمنا بعرض می رساند تمامی مراجع تقلید دانشجویی، برق کاران، الکتریکی ها، لوستر فروشی ها، سازمان خرابی برق و اصناف الکتریکی این فیلم را حرام دانستند و تاکید کردن نگاه کردن آن بمنزله خوردن گوشت گاو برادر همسایه است و باید کفاره بدهند.

 

دوستان کلاس رفع اشکال مدار سه شنبه 2 بهمن ماه از ساعت 15 الی 17 برگزار خواهد شد.

 

دستنوشته!

مدتهاست که حتی دلم برای دستنوشته هایم نیز تنگ شده!برای دیروزمان که بچه بودیم و در حال و هوای بچگی چه لطیف و بی ریا می زیستیم .چه قاطعانه خواسته هایمان را بر زبان جاری می ساختیم و شاید اعمالمان همانی بود که از ضمیر باطنمان سر چشمه می گرفت.یادتان هست تا می خواستند از انجام کاری منصرفمان کنند چه زیبا می گفتیم ما می توانیم ما بزرگ شده ایم!ما همراه بهار بهاری می شدیم از این کوچه به آن کوچه همراه شاپرکها می دویدیم بازی می کردیم گاه زمین می خوردیم و کسی می آمد با صدای دلنشینی می گفت:بزرگ شدی و با دستهای مهربانش از زمین بلندمان می کرد.ما از صدای جیک جیک پرندگان از نم نم قطرات باران از شکوفه های سفید و صورتی رنگ درختان احساس طراوت و زندگانی می کردیم.ما همراه تابستان تابستانی می شدیم کمی بلا و شیطون تر!

مادربزرگ از صدای گریه گاه از صدای خنده زیبایمان به ستوه می آمد.ما شیطنت می کردیم و از زندگی لذت می بردیم و چه زیبا زیر باران سرود زندگانی سر می دادیم .یکی را دوست می داشتیم وگاه کودکی را آزرده خاطر می کردیم معلم تکلیف می داد و چه بی صبرانه در انتظار اتمام مشقهایمان صبح را به عصر و عصر را به شب می رساندیم.مادر گاه از شیطنتهایمان به پدر شکایت می کرد و ما زیر لب بر کرده های خود می خندیدیم.تابستانمان را زیر آفتاب سوزان خورشید با بچه های همسایه یواش یواش دوان دوان به پائیزی زیبا خلاصه می کردیم و کم کم خود را برای برفهای دونه به دونه برای شال و کلاه دستبافته مادربزرگ برای آدم برفی ها برای سرسره بازی ها آماده می کردیم و چه زیبا بود دوران کودکی!

و دریغا از امروزمان که نه افسرده ایم نه سرزنده!نه هدفمندیم نه بی هدف و شاید بیشتر اعمالمان از سر جبر و بر خلاف خواسته های درونیمان هست ما دیگر از ته دل نمی خندیم ما دیگر با تشویق و تنبیه دیگران کاری نداریم.ما زندگی می کنیم امروز را به فردا امسال را به سالی دیگر جوانی را به کهنسالی و زندگی را در مرگ خلاصه می کنیم.و چه بسا بسیاری از کارهایمان تکراری شده تکرار تکرار تکرار....ما می خواهیم برویم مقصد مهم نیست هدف رفتن است و بس.جاده زندگی تمامی ندارد و چه تلخ است گاهی احساس کنیم به انتهای جاده رسیده ایم.و شاید تلخ تر از آن دیدن زمین خوردن جوانی که روزگار زمینش می زند و کسی نیست او را بلند کند اما من می گویم ما همان کودکان دیروزیم همان کودکانی که برای اثبات خود می گفتیم ما دیگر بزرگ شده ایم ما می توانیم.تنها در این میان دو چیز را گم کرده ایم یکی راه را که نمی دانیم از کدامین راه می توان سریعتر به سر منزل مقصود رسید و دیگر نداشتن اراده ای قوی و محکم.و چه زیبا می شود هدفمندانه صبور و محکم موانع را کنار بگذاریم و بگوئیم ما می توانیم.

ما بچه که بودیم به هوای ساختن یک آدم برفی سرمای سوزناک زمستان را تحمل می کردیم چون هدفمند بودیم و اما امروز حتی تاب بادهای زمستانی را هم نداریم.آیات یاس و ناامیدی به چه کارمان آید شاید اگر اراده کنیم بتوانیم این درختهای خشک و بی برگ را از نو زنده کنیم!آری سرمای زمستان طاقت فرساست اما گرمای تابستان بسی طاقت فرساتر بهار زیباست اما نمی شود که همیشه یکرنگ و بهاری بود آری می دانم پائیز فصل خزان است و شاید بی رحم ترین فصلها اما نمی شود که همیشه گرمای سوزان تابستان را تحمل کرد.پس قبول کنیم هر چیزی هم زیبائی دارد هم زشتی هم سهولت دارد و هم دشواری اما ما اگر اراده کنیم می توانیم آن تک درخت خشک شده آن گلهای یاس پر پر شده و آن پرندگان اواره شده را زیر دستهای مهربانمان پناه دهیم که خود نیز نیازمند یک پناهگاهیم و چه کسی بهتر از خدا می تواند پناهمان دهد؟

ما دوباره به شکوفه ها به باران به قاصدکها سلامی دوباره می کنیم.و باز هم می گوئیم ما می توانیم.........ما همان کودکان دیروزیم که سرمای زمستان را با خنده هایمان به گرمائی دلنشین تر از گرمای تابستان تبدیل می کردیم آری ما همان کودکان دیروزیم تنها غبار بر چهره مان نشسته که اینگونه بیگانه می نمایانیم اما صدایمان که آشناست ما باز هم سرود زندگانی سر می دهیم و آرزوهایمان را بر بلندترین قله ها فریاد می زنیم..........

                                      

افتضاح نامه

 

اولين شماره ي نشريه ي علمي تخصصي كامپيوتر دانشگاه ما پس از مدت ها كش و قوس منتشر شد، اما چه نشريه اي؟ چه خيطي؟ چه ننگي...؟ من دانشجو ترجيح مي دهم فقط روي جلد آن را نگاه كنم و به مطالب درونش با آن نوع و شكل چاپش توجهي نكنم. آخه عزيز مسئول اگر نشريه بودجه دارد، خرجش كنيد و كيفيت را به حداكثر برسانيد و اگر ندارد پس تعطيلش كنيد!، محتواي درون اين نشريه بجز يكي دو مورد را به راحتي مي توان در وب سايت هاي گوناگون پيدا كرد و نيازي نبود اين همه وقت و هزينه به هدر برود. براي شما دوستان بي حس و حال نيز متاسفم، شما بعنوان دانشجويان كارشناسي اين دانشگاه چه كمكي در راه ارتقاي مجله ي خود كرده ايد؟ دانشجويي را فقط حضور و غياب در كلاس هاي درس مي دانيد؟ گيرم تمامي نمرات شما در طول دوران تحصيل "الف" بشود و بعد از چند سال مدرك هم گرفتيد، از خودتان نمي پرسيد دوران دانشجويي من چه سودي براي من داشت؟ براي شما تفاوت بين مدرسه و دانشگاه در چيست؟ در مختلط بودن آن...؟ چرا در هيچ تشكلي اعم از رسمي و غير رسمي شركت نمي كنيد؟ جاي تعجب ندارد كه در يك دانشگاه با 60 نفر دانشجوي كامپيوتر، اگر استادي يك گروه اينترنتي براي تبادل سوالات و جزوات ايجاد مي كند تنها 8 نفر عضو دارد! براي اينكه در اينجا يا اكثرا از كاركردن با كامپيوتر و ابراز استعداد هايشان هراسانند و يا اگر هم چيزي بلدند دچار توهم معصوميت هستند و بر اين باورند كه در سال 2007 با حضور در اينترنت و كارهاي گروهي عفت و متانتشان دچار آسيب هاي جدي مي شود!. الحق حقمان است اگر هنوز به خاطر نوع پوششمان توي سرمان مي زنند و مثل گوسفند سوار استيشن هاي بدبختي رو به سوي مسلخ بي آبرويي روانه مي شويم. دوستان من قصد اهانت به هيچ كسي را ندارم و فقط اين ها را مي گويم تا خودتان را باور كنيد، بياييم مفيد باشيم، بياييم هدف تعيين كنيم، باور كنيد "خرخوني" هدف نيست، مگر بارها نخوانديم عالم بي عمل مانند زنبور بي عسل مي ماند، پس چشم هايتان را بشوييد و جور ديگر به تحصيل خود بنگريد، دست به دست يكديگر بكوشيد نشريه ي بعدي را درخور شأن و شخصيت يك دانشجوي كارشناسي ارائه دهيد تا همگي شيريني عسل عمل خود را بچشيم.


در اينجا از همه ي كساني كه بي دريغ در راه تهيه ي اين شماره از مجله كوشيدند، سپاس گذاري مي كنم و به آن ها خسته نباشيد مي گويم، انصافا در اين تاريكي حركت شما اقدامي روشنگر بود.