اطلاعیه 881129
توجه:
کل کلاس های آقای نوروزی در هفته اول تشکیل نمی شود.
توجه:
کل کلاس های آقای نوروزی در هفته اول تشکیل نمی شود.
ملت شریف و عزیز ایران واقعا که خا... بر سر مبارکتان! دوستان خوب کامپیوتری حداقل این اخبار را بخوانید و برای بزرگترهای متعصبتان تفسیر و تحلیل کنید. شاید خیلی زودتر از این وضع خلاص شدیم و به یک سر و سامانی رسیدیم. من به دیگر مسائل در این وبلاگ زیاد نمی پردازم اما این یکی که مربوط به رشته ی خودمان است... می گه به ایمیل ملی اعتماد کنید!!!!!!!!!!!!!!!!!!! وای خدا، بهتره خودتون خبر رو از تابناک بخونید و همینطور خیلی بهتره به لینک خبر برید و نظرات خوانندگان رو هم بخونید:

مسدود شدن Gmail فرصتی برای ایمیل ملی
وي در ادامه سخنان خود در پاسخ به خبرنگار ايلنا مبني بر مشكلات به وجود آمده در شبكه اينترنت كشور بعد از قطعي كابل جاسك- فجيره اظهار داشت: اين قطعي براي داخل كشور مشكلي ايجاد نكرده است ولي سرعت دسترسي كاربران اينترنت را با مشكل مواجه كرده ولي ما به دنبال آن هستيم با قطعي كابلهاي اينترنت خدمات كشور دچار مشكل نشود البته بايد در نظر داشت كه اگر در سرعت اينترنت مشكلاتي به وجود آمده است ممكن است از شركت ارائهكننده آن باشد كه ما درصدديم براي تشويق بيشتر شركتها 10 ISP برتر در زمينه سرعت را معرفي و اسامي آن را در سايت شركت قرار دهيم.
مهديون در ادامه سخنان خود به بسته شدن جي ميل اشاره كرد و گفت: در مورد بسته شدن اين سرويس اگر هر كسي اعتراضي داشته باشد بايد به سازمان تنظيم مقررات و ارتباطات راديويي منتقل كند ولي از نظر بنده اين يك فرصت حساب ميشود و بايد مردم كشور به سمت ايميل ملي هدايت شوند به عبارتي تا زماني كه ما به خارجيها اعتماد كنيم توسعه فناوري اطلاعات در داخل نخواهيم داشت و اين يعني اينكه بايد به دولت و كشور اعتماد كنيم.
وي در ادامه سخنان خود به بودجه شركت فناوري اطلاعات در سالجاري اشاره كرد و گفت: بودجه امسال نسبت به بودجه سال گذشته تغيير كرده است چرا كه شركت به سمت كارهاي حاكميتي ميرود و با توجه به لايحه جامعه ارتباطات كه تكميل شده و به مجلس رفته بنابراين سازمان در آمد شركتي ندارد و اگر از حاكميت بودن خارج شود در اصلاحيه بودجه كه نيمه سال مشخص ميشود بحث بودجه و شركت مورد بررسي قرار خواهد گرفت.
وي در پايان سخنان خود اظهار داشت: در حال حاضر ما از نظر شاخص ضريب نفوذ اينترنت در منطقه اول هستيم و از نظر بيشترين جهش فناوري اطلاعات از سال 84 تا 88 در منطقه داراي رتبه دوم هستيم كه اميدواريم تا پايان سال برنامه پنجم در ميانگين همه شاخصها به مقام دوم حوزه IT دست پيدا كنيم.
لینک خبر
راستی می دونستید هر سال بعد از 22 بهمن، چهارشنبه سوری می آید! می گن که امسال چهارشنبه سوری خیلی خوبی خواهیم داشت!
به امید آبادانی ایرانمان
این ابراز عشق معمولاً با فرستادن کارت والنتین یا خرید هدایایی مانند گل سرخ و یادگاری انجام میشود. سابقهٔ تاریخی روز والنتین به جشنی که به افتخار قدیس والنتین در کلیساهای کاتولیک برگزار میشد، باز میگردد...
برای دیدن پیشینه تاریخی و والنتین در فرهنگ ایرانی به ادامه مطلب بروید...

راستی شما امسال والنتین رو به چه کسی تبریک می گید؟

من همیشه از این دانشگاه تعریف کردم و خواهم کرد اما تصادفا در روز ثبت نام ورودی های جدید صحنه هایی دیدم که قید مطلب گذشته ی خود را زدم و به این فکر افتادم که آیا دانشگاه آزاد اسلامی یک مرکز علمی است یا یک دکان کاسبی برای کسب درآمد پول....
روز 13 بهمن ماه روز ثبت نام ورودی های جدید بود و خواه ناخواه هر چیز جدیدی با خود حال و هوای تازه ای نیز به دنبال دارد اما دانشجویان اسبقی که طبق روال گذشته برای گذران وقت یا صرف ناهار به دانشگاه تشریف آوردند این بار با چهره ی جدیدی از دانشگاه روبرو شدند به طوری که احساس غربت و غریبی می کردند.
موسیقی ملایم و رویایی از بلندگو های تازه تعبیه شده دانشگاه در حال پخش بود، همان بلند گو هایی که دانشجویان یک بار هم صدایی از آن نمی شنیدند و گاها گمان می کردند سنسور اطفای حریق است. حالا این بلندگوها ثابت کردند که بلندگو هستند و خودی نشان می دادند. در سوی دیگر دانشگاه سماور شاهانه و پرقدمت خاله خانم برای خودش کبکبه و دبکبه ای راه انداخته بود، سماور پر هیبتی که با دستان خاله خانم هی از آن چای بیرون می آمد و درون سینی به دانشجویان تعارف می گشت، صندلی های چیده شده ی نو و تمیز در کنار دیوار ها، دستگاه کپی در سالن و رفت و آمد پی در پی مسئولانی که در روزهای عادی عمرا اثری از آنان را می شد دید، نا خود آگاه به یاد روز ثبت نام خودمان افتادم، و شاید خودم... چه مظلومانه و یتیمانه در آن بیقوله سرگرم ثبت نام بودیم. سوله ی اجاره ای که نه در داشت نه پنجره نه هوای تازه و نه سر و سامونی، یک حیاط فکستنی با یه حوض کوچولوی سنگی در وسطش که همیشه لوله ی فلزی زشت و بدریخت یخ زده اش چکه چکه می کرد و یک آب سرد کن که اولش اونجا نبود، وقتی هم اومد عمرش زیاد دوام نیاورد. نه چایی بود نه خاله خانم و نه...
توی سالن جای نشستن نبود، همه از سر و کول هم بالا می رفتن، بلوایی به پا بود. بدتر از همه اگر دانشجویی از دیار غربت به اینجا آمده بود فقط هاج و واج باید به دهان این و آن خیره می شد تا شاید از میان کلمات مبهم پیچیده در فضا، کلمه ای آشنا بیابد، و شاید شنیدن جمله آشنای "سلام، شما از کجا اومدین اینجا" تسکین دهنده ی روحش بود. جایی برای نشستن نبود، وسایل نقلیه ی کارمندان بر دانشجویان ارجحیت داشتن و حیاط مدرسه کوچک دانشگاه نام گرفته مملو از ماشین های کج و ماوج پارک شده بود...
اما امروز دانشگاه ما اتاقی فرش شده داشت تا قدم نو رسیده ی ورودی های تازه نفس که با جیب های پر پول به اینجا تشریف آوردند بر روی آن کمی راحت بیاساید، و اما امروز تمامی کارکنان لبخند می زدند و دیگر خبری از بی اعتنایی و کم توجهی نبود، هدف جلب رضایت دانشجو بود.دیگر از ناهار برنج و گوشت حیوانی نامعلوم خبری نبود، دیگر خبری از نبود ژتون نبود، کباب بود با ماست و گوجه و کلی خوش آمد گویی هایی که غذا را بیش از آنچه بود لذیذتر کرده بود...
امان از دست این تکه کاغذ، بیداد از دست پول که چه می کند. چه بالا و پایین هایی به راه میاندازد. خوش به حال شما ورودی های جدید، چه قدر خوش به حال هستید، ما ساختیم و شما نشستید، ما جنگیدیمو شما سلطنت می کنید ما تلفات دادیم و شما بر تخت می نشینید. اما آگاه و بیدار باشید که اینجا از این خبرها نیست. به شکمتان صابون نزنید این ها تماما کابوسی است که با پرداخت شهریه خود و دریافت مهر حسابداری به آنی از آن خواهید پرید...

لطفا نظرات خود را در نظرسنجی قرار داده شده در سمت چپ وبلاگ وارد کنید و لطف کنید تنها یک نظر بدهید.
پیشاپیش از همکاری شما متشکرم
مدیریت وبلاگ