پرسپولیس قهرمان میشه ... خدا میدونه که حقشه!!:)

 

                                                               

فوتبال عین زندگی است. بازی لحظه ها است. یک لحظه خنده بر لب و شادی از ته دل و لحظه ای سکوت مرگ است که در ذهن و روان شما حکمفرما می شود. کسانی که فوتبال را دنبال نمیکنند مطمئنا یک تجربه بسیار بزرگ در چهارچوبهای این دنیا را از دست داده و میدهند.

چند سال پیش در آن فینال تاریخی باشگاههای اروپا وقتی منچستر در عرض ۲ دقیقه دو گل به بایر تیم محبوب من زد را یادم نمیرود. مثل بکسوری بودم که یک هوک چپ و راست و نهایتا یک آپرکات به طرفم پرتاب شده. اما امروز عصر فوتبال آن طرف خندانش را برای طرفداران پرسپولیس بروز داد. در کسری از ثانیه جای قیافه های نگران و عصبی با شادی عجیب و غریب جایگزین شد.

باید ممنون بود از افشین قطبی. امپراطوری که واقعا شایسته لقب امپراطور بود. نه مثل سلطان این چند سال اخیر که تنها چیزی از اون باقی مانده بود همان حروف س و ل و ط و ا و ن بود. بدون هیچ معنی و مفهومی. قطبی نشان داد که می شود در اوج حساسیت لمپنهای تیم را کنار گذاشت. حتی اگر آن زمان مسعود زارعی خودش را پدیده نکرده باشد هنوز. میشود در اوج حساسیت مربی مداخله گر تیم را کنار گذاشت و از حاشیه ها نهراسید. میشود نیکبخت را با آن سبقه در نیمکت نشاند حتی اگر بازی، بازی فینال باشد. میشود نهراسید و حمله کرد. تا دقیقه آخر. نه. تا ثانیه آخر. شاید دنیزلی هم اگر میتوانست حاشیه ها را جمع کند سال پیش جام قهرمانی از آن پرسپولیس بود. بازیهای زیبای سال گذشته را نمیشود فراموش کرد. اما حاشیه ها به قدر متن مهمند.

۶ امتیاز کسر شده هر تیمی را از پا در می آورد. باحت ۴ -۱ در اوج رقابت برای قهرمانی فاتحه یک تیم را میخواند بخصوص وقتی میدانی که در آن بازی خیلی ها از قصد بازی نکردند تا شاید حرفشان پیش برود. اما قطبی فعل خواستن را صرف کرد وقتی در ۳ بازی مانده به پایان گفت سرنوشت قهرمانی دست خودمان است. هیچ بهانه ای را نمیشد پذیرفت.

بعد از ۶ سال سرهای ما به آسمان می ساید. احساس غرور از آن یکصدهزار نفری که شنبه در روز اول کاری در استادیوم ماندند تا لحظه آخر. چون آنها هم باور داشتند این پرسپولیس باید قهرمان شود. این یک سال تاریخی را هیچگاه فراموش نخواهیم کرد.

تنها می شود گفت: قطبی عزیز ممنون. برای یک فصل شکوهمند. برای غروری که کم کم داشت فراموش مان میشد. برای امید دوباره . برای فوتبال . نه،  برای زندگی.

 

                             

 

نه افراط نه تفریط!!!!!

اینجا یعنی لحظه لحظه های انتظار برای پایان......

تا آنجائیکه یادم می یاد همیشه آرزو می کردم یک روزی دانشجو بشم و مایه افتخار جامعه.اما حالا آرزو می کنم کاش هیچوقت بزرگ نمی شدم و عنوان دانشجو نمی گرفتم.می پرسید چرا؟

دانشگاه مکانی است برای علم آموزی،برای تحقیق و تفحص،جائیکه انسان بتونه بی هیچ دغدغه ای استعدادهایش رو پرورش بده  و .....شایددریک کلام بگویم دانشگاه جای مقدسی است ....

اما افسوس اینجا هیچ نشانی از دانشگاه نیست.اساتیدی کم تجربه که شاید تنهاهدفشان از تدریس حقوق ماهیانه باشد نه علم اموزی و .... دانشگاهی سرشار از نقص و ایراد....شاید روزی باشه که 4 _5 ساعت زیر گرما و

 

سرما توی دانشگاه بیکاری و حتی یه جائی برای  نشستن پیدا نمی کنی.وقتی میری سر کلاس اینقدر خسته ای که هیچی از این تدریسهای دست و پا شکسته نمی فهمی...خستگی از یک طرف،فشار درسها از یک طرف،و سرانجام صداهای ناهنجار کلاس از طرفی دیگر.فکرشو بکن یکی با موبایلش بازی می کنه،یکی یواشکی حرف می زنه و یکی دیگه مدام خودکارشو می زنه به صندلی ،جامدادیشو می ندازه اینور و اونور،یکی وسایل دوستشو از سر شوخی پنهون می کنه و تو پریشان و مصطرب به محیط اطرافت خیره  شدی.عده ای پشت درهای بسته از پنجره های کلاس چنان محو تماشای داخل کلاس هستند که گوئی کلاس آکواریوم هست و دانشجوها ماهی های داخل آکواریوم.علاوه بر این همه شلوغی و صداهای ناهجار رفتار خیلی ها رو هم باید تحمل کنی.یکی به همه امر و نهی می کنه یکی مدام خودنمائی می کنه.عده ای مدام ساز مخالف می زنندخلاصه همه اینها یعنی دانشگاه و دانشجوئی.

و اما عده ای مثل من باید تو مینی بوس هم از بوی مطبوع سیگار سر درد بگیرندو خلاصه تا دلتون بخواد از مزایای دانشگاه بهره ببرند.

می دونم شاید پست خوبی نباشه ولی عده ای اعصابشون خیلی ضعیف و دیگه تحمل صداهای ناهنجار سر کلاسو ندارند.تو هر کاری باید حد تعادل و رعایت کرد نه افراط نه تفریط.

خنده خوبه اما به جای خود.بازیگوشی سر کلاس یه حد و اندازه ای داره.اما این روزها هیشکی مراعات بقیه رو نمی کنه وگرنه این همه شلوغی و رفتار های ناپسند چه دلیلی می تونه داشته باشه؟؟؟گرما و سوناهای خشک مینی بوس ها به اندازه کافی اعصابمونو بهم ریخته بیشتر از این داغونش نکنید.

من قصد توهین به کسی رو ندارم ولی معتقدم انسان بعضی وقتها باید انتقاد کنه و عده ای باید انتقاد پذیر باشند و به رفتارهای خود کمی بیشتر بیندیشند.

کاری نکنند که یکی مثل من مدام انتظار لحظه پایانی کلاس رو بکشند چون نشستن در کلاس برابری میکنه با اتلاف عمر.و شاید کلافه بودن و عصبانیت از این همه شلوغی و سر و صدای بیخودی و نابجا.

      با آرزوی موفقیت و کامیابی برای تک تک دوستان.

ماشين حساب مهندسي براي گوشي موبايل

 

ماشین حساب مهندسی Mobile Maths از شرکت معروف Mobile Sciences ماشین حسابی کاملاً حرفه ای و منحصر به فرد می باشد که به صورت جاوا برای گوشی های موبایل ارائه شده است. ویژگی های این نرم افزار جالب را در ادامه می توانید مشاهده کنید...

ویژگی های برنامه :
-
حل عددی توابع چند جمله ای از مرتبه دلخواه
-
حل دستگاه چند معادله ، چند مجهولی از مرتبه دلخواه
-
حل معادلات توابع مثلثاتی، هیپربولیک، نمایی، لگاریتمی و ... با روشهای عددی نظیر نیوتن در بازه مشخص
-
انجام عملیات آماری
-
انجام عمل درونیابی
-
انجام عملیات Curve Fitting با نوع منحنی درخواستی با ارائه معادله منحنی
-
انتگرالگیری عددی با پشتیبانی از توابع مثلثاتی، هیپربولیک، نمایی، لگاریتمی و ...
-
ارائه نمودار 2 بعدی و 3 بعدی با گرافیک بسیار بالا و قابلیت چرخاندن و بزرگنمایی روی نمودار
-
اندازه گیری جرم ملکولی موردنظر شما بر حسب گرم بر مول
-
عملیات روی ماتریس ها (ماتریس وارون، ماتریس ترانسپوز، دترمینان، جمع و تفریق و ضرب ماتریس)
-
لیست تبدیل واحدهای فیزیکی مانند : الکترون ولت به BTU ، طول موج در nm به الکترون ولت و ...
-
جدول تناوبی کامل به همراه مهمترین خصوصیات هر عنصر نظیر نام کامل، حالت، جرم نسبی، جرم ملکولی، دمای ذوب و جوش
-
و ....

 

 

برای گرفتن برنامه اینجا را کلیک کنید

 

 

 

مسابقه ي محله

 

جمال جميع دانشجويان را عشق است!

امشب براتون يك عكس آوردم تيم ملي! آيا دانشجويان درس خواني هستيد؟ سر كلاس به استاد به اندازه ي كافي توجه مي كنيد؟ پس اگر خيلي ادعا داريد به اين سوال من جواب بديد و جايزه بگيريد...

 

دانشجويان عزيز اين كفش ها متعلق به كدام استاد محترم مي باشد؟

 

عكس از پرنسس

دوستان پاسخ خود را هرچه سريعتر براي ما بفرستند. نفر اول بعنوان ابر دانشجو و يا نابغه ي اسكو در وبلاگ مورد تمجيد و قدرداني قرار ميگيرد و به رسم ياد بود هديه اي خدمتشون پست مي شود!

این هفته بر شما چه خواهد گذشت؟

ادامه نوشته

خانم ها و آقايون در شرايط مختلف چه مي كنند؟

برای اینکه وبلاگ از حالت دعوا  جنگ و خونریزی غم و غصه خارج شه یه پست میدم امیدوارم خوشتون بیاد البته قبلش برای آزادی تمامی زندانیان و آزادی مدیر وبلاگ همگی یک صلوات ختم میکنیم الله هم صل....

خانم ها و آقايون در شرايط مختلف چه مي كنند؟

هنگام عبور از خيابان

خانم ها
سمت راست را نگاه مي كنند.
سمت چپ را نگاه مي كنند.
از خيابان رد مي شوند.

آقايان
سمت راست را نگاه مي كنند، ماشين مي آيد .
فاصله ماشين با خودشان را با چشم اندازه مي گيرند و چون همگي راننده هاي قابلي هستند با سرعت وارد خيابان مي شوند .
راننده به شدت ترمز مي كند.
مرتيكه مگه كوري؟ (راننده مي گويد)
در حالي كه از روي ميله هاي وسط خيابان مي پرد مي گويد: كور خودتي گاري چي!
بدون اينكه سمت چپ را نگاه كند مي دود آن سمت خيابان.
هنوز هم صداي بوق ماشين هایی كه به خاطر اين آقا ترمز كرده اند به گوش مي رسد.

هنگام رانندگي

خانم ها
بنزين را چك مي كنند.
روغن ماشين را چك مي كنند.
ترمز دستي را پايين مي كشند.
با سرعت مطمئنه حركت مي كنند.
پشت چراغ قرمز ها مي ايستند.
به عابر پياده احترام مي گذارند.

آقايان
وسط راه بنزين تمام مي كنند.
وقتي دود از لاستيك هايشان بلند شد به ياد مي آورند كه ترمز دستي را نكشيده اند.
چراغ قرمز را مهترين معضل اتلاف وقت و عمر مي دانند.
عابر پياده موجودي مزاحم و مختل كننده عبور و مرور است.
و از همه مهمتر: بوق مهترين اختراع بشر بعد از برق به حساب مي آيد.

هنگام صرف غذاي

خانم ها
مرتب پشت ميز مي نشيند.
مقدار كمي غذا مي كشند.
به آرامي غذا مي خورند.
تنها نوك قاشق را در دهان مي كنند.

آقايان
تا جايي كه بشقاب جا دارد غذا مي كشند.
به سرعت غذا را مي بلعند، در حالي كه قاشق را تا دسته در دهان مي كنند.
صداي برخورد قاشق با دندانهايشان موسيقي گوش نوازي است.
بعد از دو بار پر كردن بشقاب، بالاخره كمي سير مي شوند.

هنگام مهماني رفتن

خانم ها
لباس نو مي خرند.
به دقت حمام مي كنند .
لباس هايشان را اتو مي كشند.
با دقت آرايش مي كنند.
بهترين عطر را استفاده مي كنند.
به دقت خود را در آيينه نگاه مي كنند.
و بالاخره رضايت مي دهند كه خوشگلند!

آقايان
از يك ساعت قبل حاضرند و الان بر روي مبل خوابشان برده.

در پايان يك روز خسته كننده

خانم ها
بعد از اينكه ظرفها را شستند.
آشپزخانه را تي مي كشند.
غذاي فردا را در يخچال مي گذارند.
چراغ ها را خاموش مي كنند.
كمي مطالعه مي كنند.
مي خوابند.

آقايان
بعد از اينكه شام خوردند چاي مي خورند.
كمي با چشمهاي خواب آلود تلويزيون تماشا مي كنند.
بعد از اينكه دو سه بار كنترل تلويزيون از دستشان به زمين افتاد.
تلويزيون را خاموش كرده و به سمت رختخواب مي روند
 و بدون آنكه روتختي را بردارند ميخوابند!

خفقان مي شويم

 

مژده اي دل كه مسيحا نفسي مي آيد....

هشدار به تمام نويسندگان وبلاگ!

 

قبل از هر چيز بدينوسيله از طرف مديريت وبلاگ يك عذرخواهي شديد خدمت آن دو نفر عزيزي كه از كارمندان محترم اداره دارايي بودن و به اشتباه گفته شده بود كارمندهاي جديد دانشگاه هستند، عرض مي كنم و همينجا اعلام مي شود اشخاص مذكور هيچ ارتباطي به دانشگاه نداشته و فقط در حال انجام وظيفه بودن.

 

دوستان مدير وبلاگ امروز صبح در حركتي انقلابي به دفتر رياست دانشگاه فراخواني شد و پس از دقايقي سوال و جواب در پشت درب هاي بسته در مورد وبلاگ،  به قيد قرعه موقتا آزاد شدند! هنوز اطلاعات دقيقي از چند و چون قضيه در دست نيست و فقط همينقدر آگاهيم كه مدير وبلاگ در حال حاضر تقيه كردند و به هيچ سوالي جواب نمي دهند. انشالله وقتي زبونشون بازشد ما شما را در جريان كامل اتفاقات ماوقع قرار ميدهيم.

بطور كلي به نظر مي رسد سياست وبلاگ در حال تغيير و تحول باشد و شما زين پس هيچ يك از نويسندگان وبلاگ را نخواهيد شناخت. اما هنوز هيچ چيزي مشخص نيست و به من گفته شد كه يك نظرسنجي بذارم و نظر شما دوستان را در مورد چگونگي ادامه ي عملكرد وبلاگ جويا شوم.

نكته ي ديگر هم كه يادم رفت اين بود كه ني ني گفت اون تولد مورد نظر، تولد وبلاگ بوده است و وبلاگ ما هم اكنون يكسال و خورده اي سن و سال دارد! پس براي سلامتي اين كودك يكساله همگي دست به دعا مي بريم و از خداوند متعال تندرستي و بقاي عمر طولانيش را خواهانيم...

 

اميدواريم بازهم ني ني را در صحن دانشگاه و وبلاگ نويسي ببينيم... به اميد آزادي همه ي زنداني هاي سياسي

 

اين هم شعر درخواستي ني ني در آخرين لحظات گفتگويش با ما كه دوست داشت در وبلاگ بذارم:

 

گر بدين سان زيست بايد پست

 

من چه بي شرم ام اگر فانوس عمرم را به رسوايي نياويزم

 

بر بلند كاج خشك كوچه ي بن بست

 

گر بدين سان زيست بايد پاك

 

من چه ناپاكم اگر ننشانم از ايمان خود، چون كوه

 

يادگاري جاودانه، بر تراز بي بقاي خاك

 

 

تولد تولد

 

سلام، قبل از هرچيز بايد بگم كه كلاس خانم رباب بهروز، روز يكشنبه طبق توافق دانشجويان تشكيل نمي شود! يعني بعلت اينكه اكثر بچه ها به قصد زيارت راهي تهران مي شوند قرار بر اين است كه دوستان ديگر هم به كلاس نيايند و اينجوري ميشه كه كلاس روش هاي محاسبات عددي تشكيل نمي شود. مثل بقيه همكاري ها اين ميل خودتان هست كه تشريف بياوريد يا نه، ولي درخواست ما اين است كه نياييد!

 

و اما تولد... روز جمعه يك تولد داشتيم كه اينقدر ترافيك مطالب نويسندگان بالا بود من نتوانستم اون رو اعلام بكنم و الان هم وقت ندارم! پس تصميم گرفتم بعنوان يك سوال از شما بپرسم :

آيا ميدانيد جمعه چه تولدي بود؟؟؟

 

راهنمايي اينكه تولد شخص نيست!!

در ضمن ممكن آهنگ وبلاگ كمي بي ربط باشد ولي اشكال نداره من دوسش دارم...

این هفته بر شما چه خواهد گذشت؟

 

 

 

ادامه نوشته

شارژر همراه موبایل

  شارژر همراه موبایل یک نیاز ضروری است برای زمانی که شما باطری گوشیتان رو به اتمام است و دسترسی به برق یا شارژر ندارید. شارژ منحصر به فرد شارژر همراه موبایل فقط با یک باتری قلمی ...

ادامه نوشته

گزارش از تلاش جوانان برای یكسان سازی ظاهری

 

 

 

جوان روحیه تنوع طلبی دارد و در پی مطرح كردن خودش است، اگر زمینه تنوع طلبی سالم و توسعه معرفت انسانی بویژه از نظر تاریخی و هویتی وجود نداشته باشد جوانان به سمت ظاهرگرایی و مصرف گرایی سوق پیدا می كنند...

ادامه نوشته

پس شاخه‌هاي ياس و مريم فرق دارند

پس شاخه‌هاي ياس و مريم فرق دارند

آري! اگر بسيار اگر كم فرق دارند

 

شادم تصور مي‌كني وقتي نداني

لبخندهاي شادي و غم فرق دارند

 

برعكس مي‌گردم طواف خانه‌ات را

ديوانه‌ها آدم به آدم فرق دارند

 

من با يقين كافر، جهان با شك مسلمان

با اين حساب اهل جهنم فرق دارند

 

بر من به چشم كشتة عشقت نظر كن

پروانه‌هاي مرده با هم فرق دارند

 

شاعر: ابوالفضل فاضل نظری

 

روزگاريست همه عرض بدن مي خواهند

همه از دوست فقط چشم و دهن مي خواهند

 

 ديو هستند ولي مثل پري مي پوشند

 گرگ هايي که لباس پدري مي پوشند

 

آنچه ديدند به مقياس نظر مي سنجند

عشق ها را همه با دور کمر مي سنجند

 

خب طبيعي است که يکروزه به پايان برسد    

عشق هايي که سر پيچ خيابان برسد

 

اعتصاب غذای دانشجویان در تبریز

 

هيچ مي دانيد بغل گوش ما چه مي گذرد؟

مي دونم خيلي از ماها هنوز برامون زوده كه اينجور خبرها را بخوانيم  چون دانشگاه اسكو بي شباهت به مهدكودك نيست با اين تفاوت كه فقط اندام ها رشد كرده اند ولي مغزها همون پسربچه دختربچه اي هستش كه بزرگترين دغدغه ي زندگيش بدست آوردن اون اسباب بازي خوشگلست!

خالي از لطف نيست كه بدانيد در دانشگاه سهند چه مي گذرد، براي ديدن خبر به ادامه مطلب برويد...

 

 

ادامه نوشته

حروف انگلسی

به نظر شما زیباترین الفبای انگلیسی نوشته کیست؟

این بار این نوشته ها انقدر زیبا هستند که بهتر است خودتان ببینید

روی بال پروانه ها

مباركه آقاي آحمدي نژاد

 

اين هم عكس هاي عروسي پسر آقاي احمدي نژاد، البته ميگن عقده... بهرحال خودتون توي نظرات لينكي كه گذاشتم نگاه كنيد به همه چيز پي مي بريد:

مراسم رو ببين....  من اينقدر كه خنديدم.... مبارك باشه....

عکس های عروسی پسر دکتر احمدی نژاد با دختر رحیم مشایی!
مراسم باشکوه عروسی پسر دکتر احمدی نژاد!
برای دیدن عکس ها در اندازه ی اصلی و بزرگ اینجا کلیک کنید

من هم بودم عروسي مي كردم! چرا كه نه.....

حروف الفبای یونانی

 

در وبگردي هاي ديروزم در يک سايتي چشمم خورد به حروف الفباي يوناني و تصميم گرفتم براي شما نيز، اين حروف الفبا را بنويسم، اميدوارم مفيد باشه:

 

α- آلفا
β- بتا
γ- گاما
δ- دلتا
ε- اپسیلون
ζ- زتا
η- اتا
θ- تتا
ι- یوتا
κ- کاپا
λ- لاندا
μ- مو
ν- نو
ξ- کسی
ο- اومیکرون
π- پی
ρ- رو
ς- Final Sigma
σ- سیگما
τ- تاو
υ- اوپسیلون
φ- فی
χ- خی
ψ- پسای
ω- امگا
 

 

داريم ميريم به اردو... داريم ميريم به اردو

 

مي دونستيد دكتر تركونده؟!!

چيه، به من نمياد اصطلاحات جووني بكار ببرم؟ قابل توجه اون هايي كه با فرهنگ عاميانه جوانان آشنا نيستند بايد بگم كه دكتر تركونده يعني حركتي انجام داده كه خارق العادت مي باشد و اين حركت شادي فراوان بهمراه آورده است، تو مايه هاي معجزه! و اجازه صادر كردند كه دانشجويان كارشناسي با قطار و آن هم يك روزه به سمت شهر تهران حركت كنند. البته اين روزها هرچي از دكتر بخوايد حتما اجابت ميكنند چون ناجور سرگرم ساختن مركز خريد خود هستند و اينقدر كه سر ساختمان هستند سر كلاس تنظيم خانواده نيستند!!

اما مي پرسيد ميريم تهران چكار؟ اصلش اينه كه ميريم زيارت، ميريم مصلي، همونجايي كه دل ها به آسمان پيوند مي خورد، همونجايي كه قلب انسان پر از معنويت مي شود... اما اين حرف ها ماله جمعه هاست! و ما يكشنبه ميريم و خبري از پيوند دل ها نيست، ما ميريم نمايشگاه كتاب، يعني جايي كه فرهنگ با پول در مي آميزد، همونجايي كه اگه پول نداشته باشي فقط بايد بستني بخوري و راه بري!

شما از اين موضوع اطلاعي نداريد؟ پس خوب گوش كنيد چون تا همينجا هم غفلت كرديد. مراحل كار براي رفتن به اردو به اين ترتيب مي باشد:

امشب با پدر خودتون خيلي مهربان باشيد و آخر شب همينجور كه دارند فوتبال نگاه ميكنند بهشون بگيد كه مبلغ صدهزار ريال بابت سفر زيارتي، سياحتي، علمي، تخيلي كه از طرف دانشگاه برپا شده است، بسلفند! (معني سلفيدن رو بعنوان تمرين به دانشجويان مي سپارم). شما اون پول رو بر ميداريد و مياريد ميديد به آقاي ابراهيمي همون آقا بلند و خوش تيپه در واحد آموزش يا به آقاي مهدي كاظمي كه واقعا در اين راه زحمت ها كشيدن، حتي با موتور رفتن توي جوي آب! كه جا داره همينجا من از ايشان هم تشكر كنم.

 

این هفته بر شما چه خواهد گذشت؟

فروردين(بره)
وضعيت موضوعي كه برايتان از اهميت خاصي برخوردار است، تغيير مي يابد و مطابق ميل شما به گردش در مي آيد. مسافري در راه داريد و به مسافرتي دعوت مي شويد، به كمك شما يكي و يا چند نفر از مشكلي كه دارند رهايي مي يابند. براي حل بعضي مسايل بهتر است به جاي ترديد، از خود قاطعيت نشان دهيد . در يك رقابت و يا آزمون موفق از كار در مي آئيد.خرج بزرگي را از سر مي گذرانيد درباره كاري كه شده و از اختيار شما خارج است ديگر فكر نكنيد.
 
ارديبهشت(گاو)
اختلافي كه با شريك زندگي خود داريد، به خوبي و خوشي خاتمه مي يابد. يكي از خواسته هاي ديرين شما جامه تحقق مي يابد. يكي با هديه و سوغاتي هايي به ديدار شما خواهد آمد. به مسئله اي كه شما را از لحاظ فكري درگير خود كرده است، اهميت ندهيد. همه چيز قابل جبران است. مطالباتي را كه سوخته مي پنداشتيد ، وصول خواهيد كرد. به زودي ثمره نيت خير و نيكوكاري خود را در امر خاصي خواهيد چشيد و از اين بابت به رضايت قلبي نايل مي شويد.
 
خرداد(دو پيکر)
به يك ميهماني بزرگ دعوت مي شويد و دوست و يا دوستان تازه اي مي يابيد و طي اين ميهماني با حقايق تازه اي آشنا خواهيد شد و راههاي تازه اي پيش پاي شما گشوده ميشود ، يك اتفاق غيرمترقبه شما را به مقصودتان نزديكتر خواهد كرد. يكي از خواسته ها و يا برنامه هاي شما با مشكلاتي مواجه مي شود و از حركت باز مي ماند. در روزهاي پاياني هفته روي بعضي مسايل و حركت هاي غلط همراهان خود ، سخت عصبي و غمگين خواهيد شد.
 

 

.

...

.....

ادامه نوشته

اساتيد جزوه به دست

هرچه به ترم هاي بالاتر نزديك مي شويم اساتيد جزوه به دست هم بيشتر مي شوند. جاي شگفتي و گلايه نيست زيرا اينجا دانشگاه آزاد اسكو هست و اينان نيز اساتيد گرانقدر همين دانشگاه هستند، اما خوب است قبل از گشودن باب انتقاد نگاهي به تعريف "جزوه به دست" بياندازيم. استاد جزوه به دست استادي است كه هر روز كه به دانشگاه روانه مي شود زحمت مي كشند و چند برگ جزوه ي از قبل نوشته شده، اسلايد و يا كتاب با خود مي آورند و مثل ميرزا بنويس ها مشغول كپي كردن آن به روي تخته مي شوند، به قول استادي اينان همان هايي هستند كه اگر جزوه هايشان را باد ببرد كلاس آن روز تعطيل مي شود و استاد كه حتي شب قبل به خود زحمت مرور مطالب درسي فردا را نداده است دست از پا درازتر مجبور است خاطرات حسن آقا همسايه اشان را تعريف كند. جالب آنجاست كه بهترين اساتيد ما كتاب در دست مي گيرند و مثل درس شيرين ادبيات فارسي پس از روخواني و تكرار جملات كتاب براي تفهيم بيشتر، آن را املاء وار مي خوانند تا جويندگان دانش جزوه هاي زيراكسي خود را تكميل كنند و اگر خيلي ذوق و استعداد داشته باشند بجاي كلمات كتاب از واژگان مترادف استفاده كنند تا مبادا به كلمه ي مقدس استاد خدشه اي وارد شود، همان جزواتي كه اگر دانشجوهاي ما آن را ننويسند شب خوابشان نمي برد... گاها انسان شك مي كند استادي حتي مدرك سوم راهنمايي داشته باشد چه برسد به فوق ليسانس! استادي كه در زبان انگليسي كميتش لنگ است و بعنوان مثال كلمه ي son  را "سون" (soonresult را "رضالت" (rezaalt) مي خواند و يا Birthday را “Bertday” مي نويسد چگونه مي توان انتظار داشت حداقل شش سال مشغول به تحصيل بوده است! در زبان انگليسي كه واقعا اساتيد دانشگاه اسكو حرف اول را مي زنند و اگر قرار باشد از تلفظات و نوشته هاي گوهربارشان در زبان انگليسي، كه كم هم نيستند، گنجينه اي تهيه كنيم حتما بهترين مجموعه ي فكاهي روز مي شود....

 

اي آقايان و خانم هاي استاد، كمي درنگ كنيد، اين ره كه مي رويد به تركستان است... چرا وقت دانشجو را به جزوه نوشتن هدر مي دهيد؟ مگر نمي توان از همين وقت براي حل تمرين استفاده كرد؟ مگر خريد يك كتاب چقدر هزينه دارد كه دانشجوي دانشگاه آزاد از خريد آن عاجز مي باشد؟ دوست گرامي، اگر خود مطلبي را نمي داني چگونه مي خواهي آن را تدريس كني؟ كه اگر جزوه ات مخدوش بود يا با عقل سازگار نبود ساعت ها فكر كني و بگويي جلسه ي بعد توضيح مي دهم؟! مسئولين دانشگاه آزاد، واقعا به اين اندازه قحطي استاد شده است كه هر عالي مقامي را استخدام مي كنيد؟ يا اينكه شما هم ترجيح مي دهيد پول كمتر بدهيد و در عوض از اجناس قلابي و چيني استفاده كنيد؟!

 

خوب اگر زورتان به اساتيد نمي رسد لااقل خيابان جلوي دانشگاه را آسفالت كنيد كه در اين گرما و خشكي، از گرد و خاك خفه شديم!!!

 

عكس از ني ني 

 

معرفي سايت

 

سلام، چطور مطوريد؟  درس ها خوبه؟ پول تو جيبي به راست؟ وضعيت عشقيتون ميزوونه؟ اي ول...

خدا رو شكر. تو اين مملكت گل و بلبل بايد هم همينجوري باشه...

يه مجله ي اينترنتي هست كه من هميشه يه نگاه كوچولويي بهش ميكنم، ديدم بد نيست اگر شما هم دوست داشته باشيد يه نگاهي بهش بندازيد...

اينجا رو كليك كنيد

 

مخلص هرچي بچه باصفاست...