خواستن توانستن است
دوست من حتي اگر خورشيد را هم بخواهي از آن تو مي شود كافي است دستان توانايت را همگام با ذهن جسورت در مسير رسيدن قرار بدهي و خواهي ديد هيچ مقصدي دور نيست. چرا مي گذاري "نون" نتوانستن از هر حرفي روانتر هجا شود، چرا مي گذاري هاله ي نااميدي تو را محو و ناپيدا گرداند، تا بر مركب جواني سوار هستي شوره زار سختي را بسرعت طي كن و خواهي ديد انتهاي هر كويري آسمان است جايي كه خورشيد هم در آنجا به زمين نزديك است. براي حس وجود ماه لازم نيست حتما به خود سختي مضاعف رفتن به آن را بدهيد، روزگار، خلقت حكيمانه اش به گونه اي است كه حتي آن پيرمرد روستايي هم شب ها بر روي بام خانه اش مي تواند ماه را ببويد و مي تواند زير لطافت سفيدش شب رنگيني را به صبح برساند بدون آنكه بداند جاذبه در ماه كمتر از زمين است و بدون آنكه اصلا علت جزر و مد را بداند. فضانورد، خوشبختي را در گام برداشتن روي سطح ماه حس مي كند و پيرمرد با نگاه كردن به آن، و به خدا كه هر دو لذت يكساني دارند.
دوست خوب من اين درست كه علم و دانش شيره ي وجودي هر آفرينشي است و من باور دارم ساده ترين كار، درس خواندن است اما بدان كه اين آخر راه نيست و شنيده ايم " راه هاي رسيدن به خدا به تعداد تمام آدم هاست"، مگذار تجربه تلخ ناكامي در يك راه سد و مانعي براي راه هاي ديگر باشد. به قول سهراب بگذاريد ذهنمان هوايي بخورد، زندگي را دور بزنيد و نزديكترين راه سعادت خود را بيابيد مطمئن باشيد كه مقصد هر راه درستي مشترك است و من فرق زيادي بين يك نوازنده ي خوب و يك دانشمند دانا نمي بينم.