مصاحبه(ثمره و میوه اش یا میوه ای گواراست و یا زرکوم کشنده.)
حاج آقا مصلح:تنها جائی که بنده فکر می کنم باید پناه برد خداست (خنده اعضا هیئت تحریریه آذر)
والله به غیر خدا کسی را نمی شناسم.من رک صحبت می کنم و از رک گوئی خوشم می آید .ببینید شما فاصله طبقاتی می بینید و من فاصله طبقاتی نمی بینم .من یک بستری برای پرورش انسانهای عقده ای تحقیر شده، تو سری خورده، مانوس و ناامید می بینم که این عمق جنایت است.من به عنوان یک مسلمان بخیل نیستم.ای کاش کسی که پژو دارد سال آینده مرسدس بنز داشته باشد.من مخالف نیستم. من ودینم با این مخالفیم که کسی خودش مرسدس بنز داشته باشد زنش دوو داشته باشد دخترش پراید داشته باشد و پسرش پژو ۲۰۶ . واما کسی در همان جامعه برای خریدن یک مداد برای فرزندش لنگ بماند.من در فضا و بالای ابرها صحبت نمی کنم من در همین جامعه هستم.خانواده هایی هستند که ماه ها و ماه ها می گذرد و نمی توانند یک کیلو گوشت بخرند. هر دو اینها زندگی می کنند و کسی نخواهد مرد اما محصول و پرورش یافته این جامعه چه خواهد شد؟ من اصلا نمی خواهم تصور کنم چون دوست ندارم .من می خواهم خودم را به کر و لالی بزنم
از طرفی نا امید هم نیستم به آینده کاملا امیدوارم.
نشریه آذر:مخاطبان ما اکثرا دانشجویان هستند و بیشترشان عاشق.
جنابعالی به عنوان یک نصیحت یا یک راهکار برای جوانان و پدر و مادر ها چه فرمایش و نظری دارین؟چه حرفی برای پدرو مادرهائی دارین که مخالف رسیدن دو جوان به همدیگر هستند؟
حاج آقا مصلح: من می گویم جوانها جوانیتان را بکنید چرا که زیبا ترین و تعیین کننده ترین مقطع عمرتان است.چرا که جوانی زمینی است که در آن زمین تخم وجودت کاشته می شود و ثمره و میوه اش یا میوه ای گواراست و یا زرکوم کشنده .جوانی فصلی است برای پرورش تخم که نتیجه اش در تابستان یا میوه سالم هست یا میوه خراب و کرمو/.با این تعریف از جوانی به پدر و مادران و بزرگان عرض می کنم چرا جوانی خودتان را فراموش کرده اید؟چرا نیازهایی که در آن موقع مثل سیل بنیان کن بر شما وارد می شد و نمی توانستید در برابرشان مقاومت کنید حال در مورد دلبندتان فراموش کرده اید.؟این جوان همان جوان است و دارای نیازهای متنوع.پدرها و مادرها بیائید برگردیم به ارزشهایمان با زندگی ها و با ازدواجهای ساده.
با درک فرزندانمان و با احساس وظیفه در مقابل این فصل حساس جوانی نگذاریم میوه های زندگیمان دچار آفت شود............
.
.
.
و اما برداشت خودم از این مصاحبه..
چرا مسئولین جامعه ما تا بحث جوانان به میان می یاد یک جواب قانع کننده ندارند و اکثرا می گویند باید به خدا پناه برد. آری خدا پناه هر بی پناهی است اما باید تلاشی کرد و به خدا امید داشت..همانطور که در مصاحبه دیده می شود حاج آقا به عنوان یکی از مسئولان جامعه اعلام کرده اند خودم را به کرو لالی می زنم.به نظر شما اگر تک تک مسئولین جامعه خودشان را به کر و لالی بزنند آیا می شود امیدی به خدا داشت؟
و یا مثلا در جامعه ما مدام بحث تهاجم فرهنگی است.ولی وقتی دقیق می اندیشم .دشمن در مورد تهاجم فرهنگی خیلی خوب کار کرده است.شما با مقدار اندکی پول می توانید به راحتی یک ماهواره بخرید حال آنکه اگر دانشجوئی بخواهد سری کتابهای دکتر علی شریعتی و یا دیگر بزرگان را تهیه کند چقدر پول باید بپردازد؟تز ارائه شده از طرف شما چیست؟