12+1 به در

معروفترين رسم سيزده بهدر پس از به آب سپردن سبزهها، گره زدن دو سبزه به همديگر است. اين دو سبزه را تمثيلي از پيوند يك زن و مرد جوان ميدانند. به همين دليل مادربزرگها جوانها و بخصوص دختران جوان را به گره زدن سبزهها تشويق میكنند.
دكتر نيكنام درباره ی سابقه ی رسم گره زدن در روز سيزده بهدر میگويد: برخی از آداب نوروز به آيين زرتشتی بازنمیگردد بلكه مربوط به باورهای مردمان آريايی است كه پيش از زرتشت در سرزمين ايران زندگی میكردند. طبق يكی از اين باورها، بارندگی به فرشتهای به نام تشتر مربوط است كه در آسمانها به صورت اسب سپيدی در حال حركت است و هرگاه با ديوی به نام اپوش بجنگد و برنده شود، سالی پر از سبزی و خرمی و باران در پيش است. به همين دليل ايرانيان روز سيزدهم فروردين كنار سبزهها و جويبارها میروند و بهويژه زنان كه نماينده ی آناهيتا يعنی ايزد آب هستند با نوازش سبزهها و گره زدن آنها حمايت خود را از فرشته ی باران نشان میدهند
امّا دكتر وكيليان می گويد: در گذشته جامعه ی ما جامعه ی بستهای بوده است. زن هميشه در خانه بوده و منتظر بوده تا به خواستگاری اش بروند. امروزه تغييراتی بوجود آمده اما در گذشته دختران نمیتوانستند همسرشان را خودشان انتخاب كند. بنابراين مهمترين آمال و آرزوهای هر دختری در گذشته اين بود كه همسر خوبی داشته باشد يا زودتر به خانه ی بخت برود. درباره ی دخترها اين حرف وجود داشت كه: دختر كه رسيد به بيست، بايد نشست و به حالش گريست. اينها جزء فرهنگ ما بوده است. دختر در شانزده، هفده سالگی بايد به خانه ی بخت می رفت وگرنه مایه ی ننگ به حساب میآمد. اينها واقعياتی بود كه وجود داشت. به همين دليل دخترها به امامزاده میرفتند، سبزه گره میزدند و سفرههای نذری پهن میكردند تا شايد نيروهای غيبی كمك كنند و شوهری برايشان پيدا شود زيرا دختری كه ازدواج نمیكرد جايگاهی در جامعه نداشت.
روز سيزدهم فروردين مانند شب آخرين چهارشنبه سال اهميت ويژهای دارد. اگر با چهارشنبهسوري به استقبال نوروز میرويم، با سيزده بهدر نوروزمان را بدرقه میكنيم. نوروز كه مراسمش محفلی خانوادگی دارد، با دو حركت اجتماعی و عمومی از خانهها به خارج راه میيابد، با دو آيين سنتی كه نشان از همبستگی جمعی دارند .