طبق آخرين تغيير و تحولات گروه ۱+۵ از ورشكستگي نجات پيدا كرد و توانست بار ديگر پا به عرصه ي هجويات و مهملات قدم رنجه كند. اين خبر خيلي به من خوشحال شد و اميدوارم به شما هم اينجوريه!. با كمال ميل اين خبر مسرت آور را به اطلاع دوستان و نزديكان خود برسانيد و مشتلق خود را دريافت كنيد...در اين مدت اونقدر اتفاق افتاد كه واقعا خيلي حيف شد من در خدمتون نبودم تا به بررسي اون ها بپردازيم! و به قول شاعر "ديدي چه غريبانه از كفم برون رفت آن گرانبها دوست!!" اما آخرين خبري كه مقداري هيجان آور بود چاقو كشي يكي از خانوم هاي دانشگاهمون و مصدوم كردن خود و معشوق بي وفايش بود. نمي دونم چقدر در جريان اين خبر هستيد ولي بهتون پيشنهاد مي‌كنم بريد ته و توي قضيه را درآوريد و كلي درس عبرت بگيريد (اينجانب بدليل مسائل امنيتي از بيان شرح تفصيل اين داستان عشقي معذورم)، وقتي كه تحقيقاتتون كامل شد اگه راست ميگيد، بگيد كه كجاي مجنون مورد اصابت ضربه چاقو قرار گرفت؟

خوب واسه شروع كافيه، منتظر پست هاي جانانه بعدي باشيد. در آخر با تشكر از:

ناحيه انتظامي شهرستان اسكو

اداره ي شهرداري و كنده كاري اسكو

مخابرات شهرستان اسكو

حسن آقا صاحبخانه ي قبلي، آقا بهروز بقال، روح الله لوله كش، اسماعيل روزنامه آور،آقاي دلنواز راننده كاميون باحال، تخليه چاه و بهرام خان صاحبخانه ي فعلي...